وسواس - نمایش محتوای تولیدات ویژه
وسواس
وسواس شامل احساس، اندیشه یا تصویر ذهنیِ مزاحم است و اجبار شامل رفتاری آگاهانه و عودکننده است . وسواس فکری یا عملی یک اختلال اضطرابی مزمن است که با اشتغال ذهنی مفرط در مورد نظم و ترتیب و امور جزئی و همچنین کمالطلبی همراه است ، تا حدی که به از دست دادن انعطافپذیری ، صراحت و کارایی میانجامد .
در اختلال وسواسی فکری عملی افکار وسواسگونه و اضطراب آور با وسواسهای عملی همراه میشود . این وسواسهای عملی کارهایی وسواسگونه هستند که شخص برای کوشش در راه کاهش وسواسهای فکری خود انجام میدهد . این کردارها، تکراری و کلیشهای و تا اندازهای غیرارادی هستند .
ریشه بیماری وسواس اضطراب است و بیماری به دو شکل فکری و عملی بروز میکند . چنانچه بیمار در برابر انجام عمل وسواسی مقاومت کند ، اضطرابش بیشتر میشود . گاهی اوقات کودکان هم دچار وسواس میشوند که معمولاً نشانههای آن رفتارهای پرخاشگرانه ، تکرار کلمات و یا لجبازی با اطرافیان است .
فرد مبتلا به اختلال وسواس فکری عملی برای کاهش اضطراب خود که ناشی از فکر مزاحم است ، فعالیت دیگری انجام میدهد که اضطراب او را کاهش دهد که این خود میتواند به شدت اختلال کمک کند .
تحقیقات نشان میدهد بین یک تا سه درصد جامعه ممکن است به اختلال وسواس فکری عملی مبتلا باشند .
وسواس فکری در مبتلایان به این بیماری عقیده ، هیجان یا تکانهای ست که مکرراً و مصرانه برخلاف میل شخص خود را وارد ضمیر هشیار او میکند . این افکار ، تکانهها یا تصاویر ذهنی به طور مکرر و مقاوم برای شخص اتفاق افتاده ، ناراحتی و اضطراب بارزی را در او برمیانگیزند .
معمولاً شخص میکوشد آنها را نادیده گرفته ، از ذهن خود بیرون کند و یا با عمل و فکر دیگری خنثی کند و البته آگاهی دارد که این پدیدههای مزاحم حاصل ذهن خود او هستند و مثل تزریق افکار از خارج تحمیل نمیشوند .
وسواس عملی تکانه غیرقابل مقاومتی برای انجام یک عمل غیرمنطقی مانند شستن مکرر ، دعای مداوم و غیره است .
هرچند دلایل ابتلاء به اختلال وسواس جبری(OCD) کاملاً شناخته شده نیست ، اما تغییرات جسمی و بدنی ، محیط ، کمبود سروتونین ، سابقه خانوادگی ، زندگی پر از استرس تأثیر زیادی در ابتلاء به این بیماری دارد .
طبق راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی 5-DSM ، اختلال وسواسی -جبری و اختلالات مرتبط شامل اختلال وسواسی- جبری OCD ، اختلال بدریخت انگاری بدن ، اختلال ذخیرهسازی ، اختلال کندن مو ، اختلال خراشیدن پوست ، اختلال وسواسی - جبری و اختلالات ناشی از مواد دارو ، اختلال وسواسی- جبری و اختلالات مرتبط ناشی از بیماری طبی ، اختلال وسواسی- جبری و اختلالات مرتبط معین دیگر و اختلال وسواسی- جبری و اختلالات مرتبط نامعین میباشد .
طبق ملاکهای راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی برای اختلال وسواسی دو گونه فکری و عملی تعریف میشود :
- افکار و تکانهها یا تصورات عود کننده مزاحم و مدوامی که منجر به اضطراب میشود .
- رفتارهای تکراری که فرد به قصد رهایی از ناراحتی و پریشانی مجبور به انجام آنهاست ، مانند شستن چندبارهٔ دست ، ترتیب و دستهبندی اشیاء ، آرایش وسواسی و یا انجام اعمال مذهبی بیش از عرف .
مردان و زنان به یک اندازه ممکن است به اختلال وسواسیِ جبری مبتلا شوند . اما ابتلاء به این اختلال در مردان عمدتاً در سنین پایینتری نسبت به زنان روی میدهد .
*** تأثیرات وسواس (OCD) بر روی زندگی فرد عبارتست از :
- اتلاف وقت و از دست دادن سرمایهٔ ارزشمند عمر ؛ زیرا بازیابی زمان ازدست رفته امکان ندارد .
- عدم توانایی در تمرکز حواس و ایجاد حواسپرتی .
- بازماندن از کارهای اصلی ( ازجمله تحصیل علم و مطالعه و درس خواندن و بهدنبال آن افت تحصیلی)
- خسته شدن ذهن و بیحوصله شدن فرد برای فکر کردن دربارهٔ موضوعات مهم و اساسیِ زندگی و تحصیلی
- مشکل در برقرای ارتباط و کاهش کیفیت زندگی
- از مواردی که میتوان در سایکوپاتولوژی اختلال وسواس از دیدگاه روانکاوی به آن اشاره کرد وجود تکانههای ممنوعه سرکوب شده و در نتیجه ایجاد احساس گناهی بنیادین میباشد ، که نمود آن را میتوان در شست و شوی زیاد دید که در واقع فرد به نوعی چون به روان خود دسترسی ندارد جسم خود را مدام میشوید .
*** برای درمان اختلال وسواس اقدامات ذیل موثر است :
اکثر افرادی که مبتلا به OCD میشوند، در مراحل اولیه برخی از علایم این بیماری را بهطور خفیف تجربه میکنند و میتوان از تشدید علایم در برخی از آنها پیش از آنکه بهطور کامل دچار بیماری شوند جلوگیری کرد .
درمان اختلال وسواس اجباری ازجمله درمان وسواس فکری شامل سه مرحلهٔ روان درمانیِ شناختیِ رفتاری ، رفتار درمانی و دارو درمانی است .
درمان های رفتاری اختلال وسواس اجباری شامل پیشگیری از عادات و رویارویی است . در مرحلهٔ پیشگیری از عادات ، یک متخصص به فرد بیمار مبتلا به OCD کمک میکند تا در بازههای زمانی طولانی و طولانیتری از رویارویی با شرایط استرسزایی قرار بگیرد که در آن احساس اجبار برای انجام کاری را میکند که استرس و اضطراب او را از بین میبرد . در این شرایط ، بیمار اصطلاحاً با خود درگیر میشود و هرچهقدر که زمان میگذرد و او بیشتر به انجام آن کار احساس نیاز میکند ، او همچنان در مقابل میل وسواسی ایستادگی میکند تا مرحلهای که دیگر هیچ اجباری برای انجام آن کار خاص احساس نکند .
درمان دارویی برای اختلال وسواس اجباری نیز یکی از مراحل مهم در فرایند بهبودی بیمار است . این داروها که اصطلاحاً آنها را مهارکنندهٔ انتخابی بازجذب سروتونین مینامیم ، مقدار ترشح سروتونین در مغز را افزایش میدهند. در مغز بیماران مبتلا به اختلال وسواس اجباری ، سروتونین بسیار کمی ترشح میشود و یا مقدار ترشح شده توسط عصبهای presynaptic جذب و نابود میشود . این داروها همانطور که از نامشان پیداست ، از بازجذب یا دفع سروتونین در مغز جلوگیری میکنند . این دفع در محل سیناپسها اتفاق میافتد یعنی جایی که سلولهای عصبی (نورونها) به یکدیگر متصل هستند . سروتونین یکی از مواد شیمیایی در مغز است که پیامهای عصبی را از یک نورون به نورون دیگر در طول سیناپسها منتقل میکند .